موفق بودن واقعا به چه معناست؟ من بيش از 14 سال است كه به مردم آموزش مي‌دهم ايده‌هاي خود در مورد محصول را با اخذ مجوز از دوست من اندرو كراس، وارد بازار كنند. من و اندرو هر چيزي كه در مورد صدور مجوز محصول مي‌دانيم را در 10 مرحله‌ي ساده به طور يكپارچه جمع كرده‌ايم. استراتژي‌هاي ما موثر هستند، زيرا ريسك را كاهش داده و احتمال موفقيت ما را افزايش مي‌دهند. ولي هر چه بيشتر به آن فكر مي‌كنم بيشتر به اين باور مي‌رسم كه روش ما براي انجام كارها مي‌تواند و بايد به طور گسترده‌اي مورد استفاده قرار گيرد. با اين همه، من براي رسيدن به خيلي از اهد‌اف ديگر(مثل استفاده از روابط عمومي در كسب و كارم)، از همين مراحل استفاده كردم و مطمئن باشيد شما هم مي‌توانيد. پس موفقيت واقعا به چه چيزي بستگي دارد؟ به نظر من موفقيت يعني توانايي برطرف كردن يك مشكل و مطرح كردن يك راه‌حل كارآمد.
1 . بفهميد يك بازي چطور اجرا مي‌شود
براي اينكه در چيزي مهارت پيدا كنيد ابتدا بايد در مورد آن مطالعه داشته باشيد. مثلا بايد بفهميد چه قوانيني وجود دارد؟ بازيكنان چه كساني هستند؟ قبلا چه اتفاقي افتاده است؟ چه كسي موفق است؟ چرا مردم شكست مي‌خورند؟ چه چيزي نوآورانه محسوب مي‌شود؟ ماموريت شما اين است كه حقيقت را پيدا كنيد. از هيچ مانعي بدون توجه رد نشويد. من در اين مرحله فقط سعي مي‌كنم اطلاعات جمع كنم. سعي مي‌كنم به دنبال افراد همفكر باشم تا از آنها مشاوره بگيرم، چون مي‌دانم بهترين بينش را مي‌توانم از كساني به دست بياورم كه قبلا چيزي كه من به دنبالش هستم را انجام داده‌اند. سپس از آنها مي‌خواهم در درك موضوعي كه در دست دارم به من كمك كنند.
خيلي از افراد از اين مرحله صرف‌نظر مي‌كنند و با درك كمي كه از موضوع دارند فوري وارد پروژه‌هاي جديد مي‌َشوند. ممكن است فكر كنيد با برخي چيزها اصلا آشنايي نداريد، و در واقع تا وقتي كه در مورد آن چيزها زياد مطالعه نكنيد هيچ وقت با آنها آشنا نخواهيد شد. هيچ بهانه‌اي براي مطالعه نكردن نداريد، اينترنت كار شما را خيلي راحت كرده است. شايد متوجه شويد كه بازار به اندازه‌ي كافي بزرگ نيست يا در جهت ديگري فعاليت دارد، در اين صورت ممكن است نفوذ به آن سخت باشد. در هر صورت بايد اينها را بدانيد.
گاهي اوقات ممكن است داشتن يك ديدگاه جديد مفيد واقع شود، ولي اگر در آغاز كار براي درك چالش‌‌هاي پيش‌رو به اندازه‌ي كافي وقت نگذاريد، در آينده با مشكل مواجه خواهيد شد.
2 . به دنبال فرصت باشيد.
من وقتي مي‌خواهم كار جديدي شروع كنم سعي مي‌كنم حفره‌هاي آن را شناسايي نمايم و ببينم كه آيا مشكلي هست كه نياز به راه‌حل داشته باشد؟ چه كمبودهايي وجود دارد؟ آيا فضايي براي پيشرفت وجود دارد؟
سپس بررسي مي‌كنم كه آيا قادرم اين حفره‌ها را پر كنم يا نه. آيا شما فرصتي را سراغ داريد كه بتوانيد در آن به برتري دست پيدا كنيد؟
در اين لحظه ممكن است فكر كنيد براي رسيدن به يك نتيجه‌ي خوب، به اطلاعات بيشتري نياز داريد. ممكن است لازم باشد براي پيدا كردن يك مربي، در يك كلاس شركت كرده يا سخت كار كنيد. من هميشه در جستجوي فرصت هستم. شما هم اگر مي‌خواهيد موفق باشيد بايد همين كار را بكنيد. اينكه فقط خواستار موفقيت باشيد و متعهد باشيد سخت كار كنيد، كافي نيست، بلكه بايد سعي كنيد هوشمندانه كار كنيد.
3 . طرح بازي خود را كنار هم قرار دهيد.
شما تمام اطلاعات مهمي كه براي موفقيت لازم است را در اختيار داريد. حال چطور مي‌خواهيد از اين اطلاعات استفاده كنيد؟ اينجاست كه به يك برنامه‌ي عملي نياز خواهيد داشت. نحوه‌ي حركت خود از نقطه‌ي A به نقطه‌ي B را ترسيم كنيد. از چه كسي در اين مسير كمك مي‌گيريد؟ نقشه‌ي جاده‌ي شما گاهي به ناچار تغيير خواهد كرد، ولي شما بايد يك چارچوب خيلي دقيق داشته باشيد كه هنگام سردرگمي به آن رجوع كنيد.
سريع‌ترين راه براي موفق شدن در هر كاري، اين است كه سيستم را هك كنيد، بدين منظور ابتدا بايد در مورد چيزي كه مي‌خواهيد به آن برسيد مطالعه كنيد، و سپس فرصت‌ها را شناسايي نماييد، و در نهايت بر اساس آنچه كه ياد گرفته‌‌ايد و بر اساس بهترين دارايي‌هاي خود، يك برنامه بنويسيد. هرگز نبايد چيزي را كه وجود دارد دوباره اختراع كنيد، بلكه به فكر ابداع‌هاي منحصر به فرد باشيد. تنها در اين صورت است كه مي‌توانيد ارزش ايجاد كنيد.