صندوق نوآوری و شکوفایی اگرچه شاید در نگاه اول یک صندوق مالی مشابه با صندوق های دیگر به نظر برسد اما داستان چیز دیگری است. این صندوق در کنار کارکردهای مالی حمایت از شرکتهای دانش بنیان به عنوان طلایه داران تحول اقتصادی کشور و دگردیسی از اقتصاد سنتی به سمت اقتصاد دانش محور و نوآور میخواهد نوعی اتاق فکر، چاره اندیش و بازخوردگیر از شرکت های دانش بنیان هم باشد.
از این زاویه میتوان صندوق نوآوری و شکوفایی را یک فضای گلخانهای برای پا گرفتن شیوه و نوع دیگری از اقتصاد تحول زا مبتنی بر دانش و نوآوری دانست، صندوقی که میخواهد با همکاری دستگاههای مرتبط از جمله معاونت علمی رئیس جمهور، وزارتخانههای علوم و بهداشت به بهبود تجاریسازی فناوریها و تحول در بخش خصوصی کشور برسد.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از سخنرانی دکتر بهزاد سلطانی، رئیس هیأت عامل صندوق نوآوری و شکوفایی در جمع فعالان بخش خصوصی، شرکت های دانش بنیان، صاحبنظران و مسئولان اتاق بازرگانی در آیین رسمی افتتاحیه شبکه مدیریت نوآوری ایران است که میخواهد بخشی از رصدهای مرتبط با نوآوری در شرکتها و رتبهبندی تجارب برتر تجاریسازی را انجام دهد.
ما برای حمایت از بخش خصوصی نیاز به صافی داشتیم
کارکرد نهادهای دیگر بویژه اتاقهای بازرگانی در فهم و هضم این رویداد، یک ضرورت مهم برای ایجاد تحول در ساختار اقتصادی کشور و حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان است. ما یک کارگزار و صندوق هستیم، مثل معاونت علمی ریاست جمهوری و وزارت علوم نهاد حاکمیتی و سیاستگذار نیستیم.
یک خبر خوب که در همین آغاز میتوان به آن اشاره کرد این است که در سه هفته گذشته هم در دولت و هم در مجلس و هم در برنامه و بودجه 96 مصوب شد که صندوق یک مؤسسه عمومی غیر دولتی است و تعیین این ساختار برای صندوق دست ما را برای تعامل بهتر و دوسویه با بخش غیر دولتی باز میگذارد.
این درست است که محور همه بحثهای ما نوآوری است و میتوان گفت نوآوری مدار رشد شرکتها و ثروت آفرینی برای کشور محسوب میشود اما بحث دانش بنیان را با این منطق بپذیریم که اگر ما این عیار را کنار بگذاریم از 150 هزار شرکت بخش خصوصی و تعاونی در کشور چقدر میشود حمایتهای مختلف کرد.
واقعاً کار چندانی نمیتوان صورت داد. اگر بخواهیم زیاد تقلا کنیم 10 درصد میشود یعنی 15 هزار شرکت که به نوعی سقف شرکتهای دانش بنیان است، پس این شرکتها را باید با یک فیلتری جدا کرد و ما در این برهه به این نتیجه رسیدهایم که شرکت مبتنی بر فناوری و دانش روز میتواند این ممیزه حمایتی ما باشد. البته در دنیا چیزی به نام شرکتهای دانش بنیان نیست اما مشابهتهایی در این باره وجود دارد که ما آنها را گرفتهایم و داخلی و بومی کردهایم و اسمش را گذاشتهایم شرکت دانش بنیان، شرکتهایی که از معافیت مالیاتی و گمرکی برخوردارند و از تسهیلات صندوق میتوانند استفاده کنند
موج جدید فناوری در کشور راه افتاده است
برآورد ما بهعنوان نهادی که بیشترین تماس و ارتباط با شرکت های دانش بنیان را داریم این است که موج حرکت فناوری در کشور راه افتاده است، ما این موج را بیش از هر زمان دیگری حس میکنیم چون در بطن این رویداد هستیم و در جریان زایش و رشد این شرکتها قرار داریم. در حال حاضر 1812 شرکت دانش بنیان در کشور کار میکنند که 400 شرکت به نتیجه قطعی رسیدهاند و محصول یا خدمت آنها وارد بازار شده است، در واقع از 1812 شرکتی که ما پشتیبانی کردیم 400 شرکت زودبازده بوده - از این تعداد 378 شرکت موفق و 22 شرکت ناموفق بودهاند و مابقی در سالهای بعد به بازدهی و رشد مورد نظر میرسند.
برخورد فعالانه با فناوری به جای مقابله و انفعال
به اعتقاد ما جریان فناوری در شرکتهای دانش بنیان کشور راه افتاده است. شما تاریخچه را که نگاه کنید میبینید این حرکت به دنبال خود فناوری توسعهای میآورد. البته روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی علمی به ما خواهد گفت که برخورد ما با فناوری های نو چگونه بوده است. خب این تاریخچه بررسیاش مفصل است. من خیلی مجمل میگویم که اگر ما میخواهیم به سلامت از این مرحله بگذریم، شیوه برخوردمان با فناوریها را باید تصحیح کنیم. شما میبینید در یک دورهای در این کشور ما با دستگاه ویدئو مشکل داشتیم که آیا این دستگاه باید آزاد شود یا نه، شاید امروز برای نسل جدید جای تعجب و پرسش باشد اما در یک دورهای مسأله جدی کشور نوع مواجهه با ویدئو بود. از این نمونه چند تای دیگر هم داشتیم.
میخواهم عرض کنم مواجهه ما با فناوری عمدتاً یک مواجهه منفعلانه بوده است، برخورد فعال یا بسیار فعال نبوده است. جلوتر که میآییم و به عصر اینترنت میرسیم، میبینیم همین بحثها به شکل دیگر امروز هم مطرح میشود. شما میبینید امروز هم همان بحثها به گونهای دیگر درباره شبکههای اجتماعی راه افتاده است اما ما کمتر از زاویه برخورد فعالانه با این فناوریها به موضوع پرداختهایم. مثلاً اینکه موج فناوری چگونه میتواند ایجاد بازار و کسب و کار و تولید ثروت کند.
خوشبختانه در کشور نمونه هایی راه افتاده است. این نمونهها در حوزههای آی تی بیس و خدمات بیس است، یعنی حوزههایی که زود به بازار میرسد. یک دفعه میبینید دو جوان 19 ساله یک سایت فروش اینترنتی را شروع میکنند و در 10 سال چرخه مالی و ظرفیت مالی شرکت را به چند صد میلیارد میرسانند، در حالی که ما در باور عمومی فرهنگی و کسب و کار سنتیمان قبول نداریم که یک جوان 19 ساله بتواند به چنین جایگاهی برسد.
خوشحالم استارت آپ های جوان از اسمهای ایرانی استفاده میکنند
یک اتفاق خوشایند که من این روزها شاهدم در اقبال به فرهنگ ایرانی از سوی جوانهایی است که این استارت آپها را راه میاندارند. فرض کنید طرف موسسه ای راه می اندازد و 7 صبح به شما نان تازه و داغ دلخواهتان را میدهد، شاید ایده سادهای به نظر برسد اما این اپ به هر حال نیازی را در جامعه شناسایی کرده و دارد به این نیاز پاسخ میدهد. جالب است اینها به صورت خودجوش و کاملاً مختار از اسامی موجود در فرهنگ بومی و ایرانی برای برند خود استفاده میکنند مثل همین برند.
مامان پز، زودپز و نظایر آن، با اینکه کسی آنها را مجبور به این کار نکرده اما خوشحالیم این حس فرهنگی در میان همین شرکتهای فناوری محور و دانش بنیان وجود دارد که وفادار به فرهنگ و سرزمین مادری خود هستند، ما باید از این جوانها که فرهنگ قدیم ما را با فناوریهای نو عجین میکنند و دوباره این فرهنگ را سر زبانها میاندازند و زنده میکنند تشکر و قدردانی کنیم، چون این اتفاق صرفاً یک رخداد فناوری و خدماتی نیست بلکه تبعات گریزناپذیر اجتماعی و فرهنگی را هم به دنبال خود میآورد و چقدر خوشحالکننده است که تبعات فرهنگی فعالیت این شرکتها و برندها تا این حد مثبت و امیدوارکننده و در خدمت به فرهنگ اصیل کشور باشد.
دانش بنیان ها پا بگیرند فرهنگ عمومی نوآوری غوغا به پا خواهد کرد
همچنان که اشاره شد ما در این فضا باید راهبرد صحیح داشته باشیم و از راهبردهای مقابلهای و منفعلانه به سمت راهبرد فعالانه، مسلط و تحول آفرین حرکت کنیم و هر چقدر که این فضا بدرستی فهم و مدیریت شود هدایت آن به سمت جلو سهلتر خواهد بود. ما هنوز در حوزه مدیریت تحولات فناوری با چالش مواجه هستیم اما امیدوارم که خیلی زود مدیریت این فضا دچار دگردیسی شود و ما با ذهن پویا، یکپارچه و جامع تری سراغ مدیریت این فضا برویم.
برداشت من این است که این 100 شرکت نوپا آرام آرام بیایند بازار تا چهار پنج سال دیگر دیده شوند، آن وقت دیگر این حس در میان نخبگان و فارغ التحصیلان ما ایجاد میشود که بروند یک ایده پیدا کنند و یک شرکت بزنند و ثروتمند شوند. من از خدا میخواهم هرچه زودتر این حس فراگیر شود. من این حس را در سوئد که رتبه و رشد فناوری اش بالاست، 17 سال پیش دیدم. آنجا دانشجوی سال دوم مهندسی دنبال ایده بود که وقتی دو سال بعد فارغالتحصیل شد یک شرکت بزند و محصول خود را تولید کند. اگر شرکت های دانش بنیان ما بیایند بازار و خودی نشان دهند، این حس در کشور ما هم ایجاد میشود. این حس فرهنگ عمومی نوآوری است. الان مصادیق فناوری دارد این جریان را ایجاد میکند اما این در سالهای آتی یک مقدار عمیقتر میشود و فقط هم به حیطه فناوری محدود نمیشود و نوآوری در همه عرصهها را به ارمغان میآورد.
هر شغل در شرکت های دانش بنیان، فقط 30 میلیون تومان
ما اگر شرکت های دانش بنیان را بهعنوان حاملهای فناوری فرض کنیم، این حاملان فناوری هم در اشتغال کشور و هم در رشد اقتصادی کشور تأثیر دارند. آماری که اخیراً آقای دکتر نیلی دادند در سال 94 یک میلیون و 200 هزار نفر بیکار به مجموع متقاضیان کار کشور اضافه شده در حالی که حداکثر ظرفیت دولت برای ایجاد شغل پایدار 700هزار شغل است، این یعنی سال 94، 500 هزار نفر به بیکاران قبلی اضافه شدند و پیشبینی هم شده که سالهای بعد همین روال ادامه خواهد داشت.
اما توجه کنید که ایجاد شغل پایدار در این مسیری که اسمش را دانش بنیان گذاشتهایم هزینههای به مراتب کمتری دارد. مطابق با محاسبات و برآوردها دولت 330 میلیون تومان برای ایجاد یک شغل پایدار هزینه میکند اما در فرآیند مبتنی بر اشتغالزایی دانش بنیان که ما محاسبه کردیم این رقم برای ایجاد یک شغل، حدود 30 میلیون تومان است، در حالی که خودپاست و لازم نیست دولت اشتغال ایجاد کند و دیگران استخدام شوند، اینجا فرد خودش ایده را میآورد، خودش ایده را تراش میدهد، محصول را میسازد، استخدام میکند و جلو میرود.
ما در اشتغال مسیر دیگری جز این نداریم. ایجاد شغل پایدار در مسیری که اسمش را دانش بنیان گذاشته ایم به مراتب هزینههای کمتری دارد. در رشد اقتصادی هم مسیر ما همین است.
تلنگر موج فناوری به اتاقهای بازرگانی رسیده است
پرسش این است که ما الان چه داریم؟ ما یک بخش خصوصی باسابقه و دارای سرمایه در کشور داریم که در اتاقهای ما منسجم شدهاند. اتاق بازرگانی، صادرکنندهها و صنایع بزرگ. از آن طرف بخش خصوصی دارای دانش و جوان و نوپا هم داریم که تجربه و دانش و مدیریت شرکتداری را ندارد اما بشدت پویاست و میتواند چالشهایی را از سر راه بردارد که شاید در تفکر سنتی اتاقهای ما بعید به نظر برسد. من احساس میکنم این تلنگر به اتاقهای بازرگانی ما خورده که وارد این فضا شوند و این پوستاندازی فناوری در آنها اتفاق بیفتد اما هنوز این شوک به بدنه اتاق ها نرسیده در حالی که اگر ما به این موج نرسیم در آینده از دست میرویم، یعنی آیندهای برای بخش خصوصی جز درک و هضم این موج فناوری نمیتوان متصور بود.