حبیبالله کشت زر، نماینده بهبهان در مجلس شورای اسلامی، بیکاری را معضل اصلی کشور توصیف کرد و گفت: «اکنون با معضلی بزرگتر از بیکاری رو به رو هستیم و آن چالش، فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی است. در حال حاضر بیش از 25 هزار بیکار در حوزه انتخابیهام وجود دارد که بیشتر آنان تحصیلکردگان دانشگاهی هستند».
مطرح شدن این مسئله نشان میدهد که وضعیت به نسبت سالهای گذشته حساستر شده است و ما با سیل عظیمی از بیکاران دارای مدرک دانشگاهی روبهرو هستیم. در این شرایط این سوال پیش میآید که در یک سیستم اقتصادی چه چیزی باعث تغییر چیدمان هرم بیکاری میشود و این تغییر چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟
وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه، عامل بیکاری تحصیل کرده های دانشگاهی را شکاف عظیم میان نظام آموزشی و کاری اقتصاد ایران میداند و در اینباره به «ابتکار» میگوید: مسئله اساسی اقتصادی ایران این است که بین نظام آموزش و نظام کار ایران یک شکاف عمیق وجود دارد. من معتقدم دانشگاه عملا به یک نهادی برای صدور مدرک تبدیل شده است.
وی میافزاید: بازار کار ما دارای شکاف عمیقی با نظام آموزشی است، به عبارتی دیگر نظام آموزشی در مسیر خودش حرکت میکند و نظام کار هم در مسیر دیگری ادامه میدهد و هیچ ارتباط سازمان یافتهای میان آنها مشاهده نمیشود. وقتی این اتفاق رخ میدهد قطعا فارغ التحصیلان دانشگاهی به درد بازار کار نخواهند خورد. در این میان میتوانیم بگوییم که زبان مشترکی میان بازار کار و آموزش وجود ندارد و نتیجه آن بیکاری جوانان تحصیلکرده در یک جامعه خواهد شد.
شقاقی شهری با اشاره به تعداد دانشجویان در دانشگاهها میگوید: ما حدودا چهار و نیم میلیون نفر دانشجو در دانشگاه ها داریم و سالانه یک میلیون نفر از آنها فارغالتحصیل میشوند، اما متاسفانه چون ارتباط سازمان یافتهای نداریم تعداد بیکاران دانشگاهی روزبهروز در حال افزایش است. سیستم آموزشی ما با یک ادبیات کار میکند و بازار کار ما هم با ادبیات متفاوت با آن به کار خود ادامه میدهد و ارتباط بین دانشگاه و صنعت به معنای واقعی گسسته است. با اینکه سالها شعار دادهایم که ارتباط میان علم و صنعت را تقویت کنیم اما متاسفانه در عمل ناتوان بودهایم.
**دولتی بودن بازار کار ایران
این کارشناس اقتصادی با تاکید بر دولتی بودن بازار کار ایران میافزاید: بازار کار ما یک بازار کار دولتی است که حتی تخصص محور هم حساب نمیشود. به همین دلیل در این بازار مدرکگرایی در دانشگاهها از اولویتهای دانشجویان به حساب میآید. دلیل این مدرکگرایی این است که فردی دارای مدرک تحصیلی بعد از اتمام درسش با استفاده از رانت و یا ارتباطی، خودش را در یک سیستم اداری وارد میکند. اگر بازار کار ما مانند خیلی از کشورها خصوصی بود این مشکلات را نداشتیم. بخش خصوصی به دنبال جذب نیرو برای رفع مشکلات خودش است و ارتباط و یا رانتی را نمیپذیرد. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در بخش خصوصی یک مدیر باشد، برای آن فرد تفاوتی ندارد که مدرک تحصیلی کارمندان چه باشد و مهم این است که کارمند بتواند کاری که سیستم از او میخواهد را به درست ترین شکل انجام دهد.
در چنین سیستمهایی که بخش خصوصی رقابتی حاکم است مدرک گرایی بیمعنی خواهد شد، در این صورت افراد مجبور میشوند که در نظام آموزشی طلب علم کاربردی کرده و دانشگاهها هم موظف میشوند که ارتباطشان را با بازار کار بیشتر و هماهنگ کنند. در این سیستمها به شکل اتفاقی طلب میشود که نظام آموزشی با بازار کار همراستا باشد و نگرش مدرکگرایی از بین میرود.
وی در ادامه به بررسی اقتصاد دولتی ایران میپردازد و در این باره میگوید: حال اقتصاد ایران را در نظر بگیرید؛ در این اقتصاد که دولتی است و بخش خصوصی چندان حضور ندارد و فضای کار مبتنی بر رانت و ارتباطات باشد همه به دنبال دریافت مدرکی از دانشگاه هستند. از سوی دیگر دریافت مدرک به یک نوع مدگرایی هم میان افراد تبدیل میشود. شاید بتوانیم بگوییم که در هیچ نظام اقتصادی دولتی بحث توانمندی، بهروز بودن، آگاهی و خلاقیت مطرح نیست.
** فارغ التحصیلان تخصصی در دروس کاربردی ندارند
شقاقی شهری، سیستمهای دولتی را ناتوان در تشخیص افراد متخصص میداند و میگوید: از آنجا که شکاف عظیمی میان بازار کار ایران و نظام دانشگاهیاش به وجود آمده بیشتر جوانان به دنبال استخدام در بخش دولتی هستند و این بخشها توانایی تمیز دادن بین افراد متخصص، خلاق و نوآور با یک فرد معمولی را ندارد. تمام این مسائل شکاف میان این دو نظام را بیشتر میکند.
در شرایطی که اقتصاد دولتی ما با مشکلاتی مانند کمبود جذب نیروی انسانی روبهرو میشود بخش عمدهای از فارغالتحصیلان ما صاحب کار نمیشوند چراکه آنها با توانمندی آشنا نیستند و نمیتوانند برای خود کسبوکاری را ایجاد کنند. دلیل آشنا نبودن این دانشجویان را میتوان نداشتن تخصص در دروس عملی و کاربردی دانست چراکه بیشتر دروس آنها نظری و تئوری است بنابراین به این افراد آموزشهای صحیح داده نمیشود. با توجه به این مسائل در مییابیم که نظام آموزشی ما نتوانسته یک نظام کارآمد باشد و قطعا فارغالتحصیلانش هم نمیتوانند در بازار کار فعالیت داشته باشند و در این شرایط مدام سیل بیکاران فارغ التحصیل کشور بیشتر خواهند شد.
** بیکاری تحصیلکرده تبعاتی را به دنبال دارد
این کارشناس اقتصادی، بیکاری افراد تحصیلکرده را دارای تبعاتی میبیند و در این خصوص میگوید: بیکاری تحصیلکردهها تبعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی به دنبال خواهد داشت. این واقعیت است که ما با بیکاری تحصیلکردهای دانشگاهی سرمایههای انسانیمان را از دست میدهیم، سرمایههایی که بابت تربیت آنها هزینههای بسیاری شده است. یک فارغ التحصیل دکتری در دانشگاههای دولتی را در نظر بگیرید؛ این شخص هزینههای بسیاری را برای دولت به وجود آورده و درصورت بیکار بودن فرد، قطعا سرمایه چند سال کشور هدر خواهد رفت و از سوی دیگر در فعالیتهای اقتصادی از تخصص آنها هم استفاده نخواهد شد.
وی در پایان نوع آموزش را یک ضعف در سیستم اقتصادی میداند و میگوید: وقتی دانشگاهیان فارغ التحصیل میشوند مطالباتی را از دولت دارند و درصورت عدم شغل مناسب، قطعا آنها هزینههایی را برای دولت به وجود خواهند آورد. همانطور که اشاره کردم متاسفانه ما نتوانستیم ارتباط سازمان یافتهای را میان نظام آموزشی و بازار کار فراهم کنیم و همین امر موجب شده است که فارغ التحصیلان ما توانایی مشارکت در سیستمهای خصوصی را نداشته باشند چراکه آنها برای مراکز اداری تربیت شدهاند و آموزشی را درخصوص خلاقیت، کارآفرینی و فعالیت خودجوش ندیدهاند و این یک ضعف در سیستم اقتصادی ما به حساب میآید.