گفت و گویی با پرویز كرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری درباره وضعیت اكوسیستم استارتاپی كشور را در ادامه میخوانید.
- هفته گذشته معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری كارخانههای نوآوری جدید كشور را در استان گلستان افتتاح كردند. بهنظر میرسد معاونت علمی مجدانه در تلاش است كه چنین فضاهایی را برای استارتاپهای كشور در استانهای مختلف گسترش دهد. چرا به این نتیجه رسیدید كه چنین فضاهایی میتواند به اكوسیستم استارتاپی كشور كمك كند؟
معاونت علمی در كنار ماموریتهای اصلی خودش كه در واقع حمایت از تحقیقات مرز دانش در حوزه علوم پایه و بنیادین است، فعالیت ویژهای هم در حوزه تجاریسازی فناوریها انجام داده است. بخشی دیگر از فعالیتهای ما هم در حوزه حمایت و تاسیس شركتهای دانشبنیان بوده است. اسم این موضوع را ما اكوسیستم فناوری و نوآوری گذاشتهایم. در دل این اكوسیستم بازیگران بسیاری وجود دارند. ما در این اكوسیستم دانشگاهها را داریم كه وظیفه تولید علم و پرورش نیروی انسانی متخصص را بر عهده دارند. پاركهای علم و فناوری را داشتیم كه در واقع وظیفه تبدیل علم تولید شده به محصول را دارند. حدودا در هر استانی یك پارك علم و فناوری داریم كه در بعضی استانها هم 2تا هستند. شكل جدیدی را معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری پایهگذاری كرد و رشد داد كه مراكز نوآوری هستند كه هم در دل دانشگاهها ایجاد میكرد و هم با همت بخشخصوصی در دل شهرها بهوجود میآمدند.
علاوه بر این در زیستبوم فناوری و نوآوری ما ویسیها، شتابدهندهها و مراكز رشد را هم داشتیم. طی فعالیتهای سالهای اخیر اما در نقاط مختلف كشور با كارخانههایی مواجه میشدیم كه بهصورت سنتی در حاشیه شهرها بودند ولی با گسترش شهرها حالا دیگر در دل و مركز شهرها قرار گرفتهاند؛ مثل كارخانه تولید الكترود كه در میدان آزادی تهران و ضلع شمالی ورودی فرودگاه مهرآباد قرار داشت و حالا تبدیل به كارخانه نوآوری شده است. این كارخانه عملا از چرخه خارج شده بود و محیط آن هم تبدیل به یك مركز آسیبزای شهری شده است. محوطهای بسیار بزرگ و بلااستفاده بود؛ هم چهرهای زشت را به شهر تبدیل میكرد و هم آسیبهای مختلفی در آن رخ میداد. صاحبان اصلی آن هم توان احیایش را نداشتند.
استارتاپها این روزها دیگر در كشور برخلاف سالهای قبل یك حقیقت پذیرفته شده هستند. كسبوكارهای نوپا آنقدر جدی شدهاند كه شخص رئیسجمهور پای صحبتها و حرفهای آن از تجربیاتشان مینشیند. دیگر در جلسه و همایشی نیست كه نام استارتاپها شنیده نشود. پرویز كرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان در گفتوگو با همشهری میگوید اكنون در منطقه خاورمیانه، ایران از لحاظ فضای استارتاپی فراتر از سیلیكونولی مشهور آمریكاست. به گفته او پس از موفقیت كارخانه نوآوری تهران كه در میدان آزادی اكنون مشهور است این تجربه در حال پیادهسازی در استانهای مختلف كشور است. او كه سمت رئیس مركز ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری را هم بر عهده دارد میگوید فعالیت استارتاپی دستوری و بخشنامهای نیست و معاونت علمی و فناوری تلاش دارد كه هر روز بیشتر از گذشته بسترهای لازم را برای رشد استارتاپها فراهم كند.
درباره همین كارخانه نوآوری تهران كه حالا حسابی مشهور است كار چطور پیش رفت؟ لزوم ایجادش چه بود؟
این كار را معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری به كمك چند شتابدهنده و حمایت شهرداری تهران پیادهسازی كردند. مالك هم حاضر به مشاركت در این رابطه شد. در واقع كارخانه قدیمی و مخروبه را معاونت علمی ابتدا ۵ساله اجاره كرد سپس این اجاره ۱۰ساله و ۱۵ساله شد. حدود ۱۰سوله وجود دارد كه هر كدام از سولهها را به یك شتابدهنده با یك موضوع خاص دادهایم. این مسئله هم دلیل خاصی داشت. ما حدود ۶هزار استارتاپ در كشور داشتیم كه اكثرا حول حوزه مسائل خدماتی و پایه آیتی فعالیت میكردند. ما علاقه داشتیم كه فعالیتهای استارتاپی به حوزههای دیگر هم گسترش پیدا كند. اكنون در این كارخانه شتابدهندههای حوزههای بیوتك، شهری، هوشمصنوعی، فینتك و حوزههای دیگر فعالیت دارند.
در اینجا هم بخشخصوصی عمدتا ورود و سرمایهگذاری انجام داد. در واقع بخشخصوصی از امكانات، معافیتها و مشوقهایی كه معاونت علمی استفاده كرد تا یك عده زیاد جوان خوشفكر نزدیك به بهترین دانشگاه كشور با كمترین مشكل مشغول بهكار شوند. این مزیتی است كه جوانهای استارتاپی میتوانند در این فضاها در كنار شتابدهندهها، شركتهای بزرگ و منتورها فعالیت كنند.
در واقع معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری تلاش دارد تجربه موفق كارخانه نوآوری تهران را به همان شكل در استانهای مختلف پیادهسازی كند و گسترش دهد؟
بله، دقیقا. كارخانه نوآوری تهران تجربه موفقی بوده است. كارخانههای نوآوری مثل همه كارخانهها محصولی دارد و محصول این كارخانه تولید و تولد استارتاپهاست. استارتاپهای موفقی مثل كشمون در همین جا شكل گرفت. پایه این استارتاپ از قائن مشهد بوده اما رشد و بالندگی آن در كارخانه نوآوری تهران بود. این اتفاق با مشاركت شهرداری مشهد صورت گرفت؛ در اردبیل با كمك سرمایهگذاری كه قبل از این كارخانه چرم مغان داشت شكل گرفته است. حداكثر تا آخر مهر افتتاح رسمی كارخانه نوآوری را در شهر شیراز داریم. در مشهد هم آمادگی وجود دارد كه كارخانه نوآوری آن در همینماه افتتاح شود. در هفته گذشته با حضور دكتر ستاری، معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری در استان گلستان در گرگان و گنبد 2 مركز افتتاح شد. ما معمولا در هر استانی هدفمان افتتاح یك مركز است ولی شرایط شهری و دانشگاهی این استان به نوعی بود كه مسئولانش این درخواست را داشتند.
انتقادی از معاونت علمی و فناوری وجود دارد و گروهی میگویند واقعا ما اینقدر استارتاپ یا بهتر بگویم پتانسیل استارتاپی در كشور داریم كه نیاز به این میزان كارخانه نوآوری در كشور باشد؟
باید گفت كه این كار تجربه جدیدی است. موفقیت یا خداینكرده عدمموفقیت این جریان را چند سال بعد باید دید. تصور من این است كه در فضای استارتاپی همهچیز حول یك ایده و نیاز و یك تیم پیگیریكننده بهوجود میآید؛ یعنی استارتاپ زمانی شكل میگیرد كه ایده باشد و بنیانگذاران و همبنیانگذارانی مجدانه بهدنبال تحقق ایده آن باشند. استارتاپ به فرموده و بخشنامه بهوجود نمیآید. حتما در كنار آن كارخانههای نوآوری هم با بخشنامه و دستور نخواهند بود. اگر مطالبه از سوی بوم منطقه ایجاد شود و در ذهن مسئولان این درخواست و احساس نیاز بهوجود میآید چرا ما استقبال نكنیم؟
چرا عدهای فقط میخواهیم نق بزنیم؟ معاونت علمی تفاهمنامه برای ایجاد این مراكز را امضا میكند اما گرداننده آن ما نیستیم. دانشگاه تبریز، شیراز، زاهدان، اهواز یا گرگان كه این مراكز را راهمیاندازند مشخص است كه ایده،هدف و مطالبه این ماجرا را دارند. ما هم كمك میكنیم و تسهیلات لازم را فراهم میكنیم. كمكهای ما هم 2نوع است؛ هم تسهیلات مادی و هم معنوی.
- یعنی نیاز به این كارخانههای نوآوری را كه در واقع مراكز كار اشتراكی با امكان ارتباط نزدیك با سرمایه گذارها هستند احساس كردهاید؟ این تعداد مركز با هم تداخل كاری پیدا نمیكنند؟
اتفاقا كارخانههای استانهای مختلف با یكدیگر همپوشانی ندارند. مراكز اینچینین برای نوآوری در هر استان بر اساس بوم آن منطقه بهوجود میآید. ممكن است فعالیت اصلی مركزی در حوزه گیاهان دارویی باشد و مركزی دیگر در حوزه چرم. ما باید اجازه بدهیم كه این اتفاقها رخ بدهد و تجربهها انباشته شود. ما میتوانیم با گردهمایی با این مراكز از تجربههایشان استفاده كنیم و نقاطضعفشان را پوشش دهیم. فعلا ۵ مركز استانی داریم و باید كمك كنیم كه گسترش پیدا كنند.
ولی براساس آمارهای منتشر شده بهنظر میرسد كه بیشتر استارتاپهای كشور در تهران متمركز شدهاند.
ما اكنون حدود ۶هزار استارتاپ در كشور داریم. گفته شما درست است و متأسفانه اكثریت آنها در تهران هستند. اما نكته مهم این است كه جرقهها و جهشهای خوبی در استانها و شهرهای دیگر شروع شده است. اگر از من بپرسید كه بهترین استارتاپ های حوزه گیم و انیمیشن كجا هستند من استان كردستان را نام میبرم. بر اساس گردش مالی و حجم بازیهایی كه تولید شده و حتی به صادرات رسیده، این حرف را می زنم. اینها واقعیتهایی است كه نشان میدهد در شهرهای مختلف ما افرادی كه میتوانند در اكوسیستم استارتاپی گل بكارند و دیده شوند كم نیستند. استعداد استارتاپ شدن با یك تیم خلاق و جسور به همراه پشتكارشان شكل میگیرد.
گفته میشود كه شتابدهندههای ما بهخاطر شرایط تحریم كمتر میتوانند روی استارتاپها سرمایهگذاری كنند. بهنظرتان این ماجرا درست است؟
اگر نگاه ما به بیرون مرزها بود میشد این مسئله را مرتبط دانست. اما شتابدهندههای ما اكثرا در ابتدای مسیر هستند و نگاهشان داخلی است. شاید شوكی زمانی كه مسائل تحریمی پیش آمد شكل گرفت اما بسیاری از این تحریمها به دیدهشدن اكوسیستم استارتاپی از جمله استارتاپهای فناوریمحور كمك كرد؛ مثلا اگر موضوع تحریم یا فیلترینگ یوتیوب را نداشتیم آپارات ما دیده میشد؟ در حوزه های دیگر هم این موارد را داریم. البته ما داریم به استارتاپهایی كه شكل گرفتهاند و بازار ایران برایشان كوچك است كمك میكنیم. بسیاری از استارتاپها یا شركتهای دانشبنیان ما اكنون حتی به كره و چین هم فروش محصول دارند. باید تلاش كنیم كه شتابدهندههای ما كه از اصلیترین بازیگران زیستبوم نوآوری هستند قدرت و قوت بیشتری بگیرند. قبول دارم كه یكی از مطالبات جامعه و رسانهها از ما این باشد كه از استانداردهای خودمان درباره استارتاپها و شركتهای دانشبنیان پایین نیاییم. به همینخاطر است كه طی ۳سال گذشته بهصورت تقریبی هزار شركت لغو عنوان دانشبنیان شدهاند؛ چون محصول این شركتها باید نوآوری داشته باشد كه كارگروه تعیین صلاحیت شركتهای دانشبنیان را قانع كند. این ماجرا هم یكساله است. اگر بعد از یك سال پویایی و نوآوریشان را از دست بدهند امتیازهای شركتهای دانشبنیان از آنها گرفته میشود.
شما دبیر ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانشبنیان هستید. چند سال پیش وقتی صحبت از استارتاپها و شركتهای دانشبنیان میشد خیلیها این ماجرا را مسخره میكردند. اكنون برای بخشی از جامعه دیگر زندگی بدون استارتاپها معنا ندارد اما هنوز هم بخشهای سنتیای هستند كه در مقابل این جریان به قول مشهور گارد دارند. چه كارهایی میشود انجام داد كه در این حوزه تعامل جای تقابل را بگیرد؟
معاونت علمی برای اینكه بتواند فضای زیستبوم كارآفرینی و نوآوری را در كشور جا بیندازد هم در دولت، هم در مجلس و هم میان مردم بررسیهای مختلفی انجام داد و به این نتیجه رسید كه نیاز به یك ستاد فرهنگسازی در این رابطه وجود دارد. فرهنگسازی بهمعنای آن است كه از پتانسیل موجود در جامعه برای ترویج و جاانداختن تفكر استارتاپی كمك گرفته شود. ۶-۷ سال پیش اگر مثلا در رسانهها هر كسی از هر جایی دیگر جا میماند او را به سرویس فناوری میفرستادند؛ چون بهنظرشان علم و فناوری مسئلهای فانتزی بود. الان اما دیگر شرایط تغییر كرده است. هر روز یك اتفاق جدید در این حوزه میافتد و دیگر هر كسی نمیتواند بدون تخصص لازم در این حوزه فعالیت كند. گفتمانسازی علم و فناوری از شخص مقاممعظمرهبری از سالیان پیش شروع شد و حالا دیگر فراگیر شده است. همین موضوع در ماجرای استارتاپها هم بود. قانون حمایت و تاسیس شركتهای دانشبنیان مربوط به سال ۸۹ است اما نخستین شركتها در سال ۹۲ شكل گرفت و قانون اجرایی شد. این مسئله مستلزم این بود كه در این حوزه كار فرهنگی شود تا اقتصاد دانشبنیان عملی شود. خانوادهها و رسانهها و حتی مجلس و دولت باید با این مسائل آشنا میشدند.
بهنظرتان تعامل خود بدنه دولت با استارتاپها طی سالهای اخیر بهتر شده است؟
تا ۶-۷ سال پیش نگاهی كه به استارتاپها در ساختار سنتی وجود داشت چكشی بود. اكنون این فضا عوض شده است.
تا چند سال قبل نخستین جاهایی كه درخواست فیلترینگ استارتاپها را میدادند خود نهادهای دولتی بودند؛ چون میگفتند رگولاتور ما هستیم اما معاون علم و فناوری و وزرای مرتبط در دولت كمیتهای را در دولت تشكیل دادند و نهادهای دولتی را ملزم كردند تا هر كسی از استارتاپها میخواهد شكایت كند اول مسئله خود را به این كمیته ارجاع دهد. به همینخاطر معاونت علمی در كنار فعالیتهای خود شروع به برگزاری جشنواره و همایشهایی مثل ایرانساخت برای توسعه این فرهنگ كرد. سابق بر این برنامه۹۰ برای ورزش و ۷ مثلا برای سینما بود. اكنون اما شبكههای مختلف درباره حوزه استارتاپی برنامهسازی میكنند. دیگر ائمهجمعه و نمایندگان مجلس هم در این ماجرا ورود كردهاند.
در گذشته همه بانكها با بهوجود آمدن فینتكها(استارتاپهای حوزه بانكداری) مخالفت میكردند اما حالا دیگر اكثر بانكهای مهم دیگر میدانند نباید شعبه اضافه كنند و باید به جایش روی فینتكها سرمایهگذاری كنند. این تغییر نگاه در همه وجوه زندگی ما صورت گرفته یا میگیرد. در بعضی موارد مثل خدمات اینترنتی اكنون برای مردم ملموستر است اما در آینده در حوزههای دیگر هم اهمیت استارتاپها برایشان مشخص میشود.
برای گروهی از مردم وقتی صحبت از استارتاپ میشود بلافاصله حوزه خدمات مثل تاكسیهای اینترنتی یا سفارش غذا تداعی میشود. میتوانید مثالی از حوزههای جدید فعالیت استارتاپها كه تلاش برای رشد آنها صورت گرفته بزنید؟
نمونهاش حوزه پهپادهای غیرنظامی است. استارتاپهایی كه اكنون در حوزه پهپادهای تجاری یا غیرنظامی در حال بهوجود آمدن در ایران هستند یك نمونه خوب بهحساب میآیند. بازار پهپادهای تجاری در دنیا نزدیك ۱۲۷میلیارد دلار گردش مالی دارد. ما 5/4میلیون دانشجو داریم كه بخشی از آنها در حوزه هواوفضا فعالیت میكنند. همه آنها نمیتوانند در بخشهای پدافندی و نظامی فعال شوند و بخشی از آنها میتوانند از دانش خود در فضای غیرنظامی استفاده كنند. اكنون در كشور میتوانیم در حوزه حملونقل، امنیت شخصی، ترافیك، هواشناسی، كشاورزی و توزیع محصول از این پهپادها استفاده كنیم. شاید باز هم مثل گذشته اكنون هم گروهی به این حرفها بخندند اما این واقعیت آینده است.
یعنی گسترش استارتاپهای حوزه هواوفضا در دستور كار قرا گرفته است؟
ما در حوزه هوایی و فضایی و همچنین پهپادهای تجاری یك كلونی ایجاد كردهایم كه شركتهای دانشبنیان و استارتاپها در آن رشد كنند. همین حالا حدود ۶۰-۷۰ استارتاپ هستند كه محصول قابل ارائه در این حوزه دارند. هم از نظر نیروی انسانی در این حوزه خیلی قدرتمند هستیم و هم خیلی در این رابطه از دنیا عقب نیستیم. فكر میكنم در آینده نزدیك ایران یكی از كشورهایی خواهد بود كه در این زمینه عرضاندام خواهد كرد. نخستین مركز نوآوری پهپادهای تجاری سال گذشته رونمایی شد و امروز استارتاپهای خوبی در این حوزه داریم و در این زمینه به صادرات هم دست پیدا كردیم. میتوانیم بگوییم اكوسیستم استارتاپیایران در خاورمیانه اكنون بالاتر از سیلیكونولی است.
تقابل كسبوكارهای سنتی و كسبوكارهای نوپا در ایران زبانزد است. از تاكسیهای اینترنتی گرفته تا حوزههای دیگر. برای این شركتها یا بنگاههای سنتی توصیهای دارید؟
باید به این كسبوكارها بگوییم سرعت فناوری بسیار بیشتر از تصورشان است. بنگاههای بزرگ اقتصادی كشور كه ما به آنها پیشگامان میگوییم برای باقی ماندن ناچارند روی استارتاپها سرمایهگذاری كنند. جوانها به واسطه دانش و جسارتشان حتما در مقابل سنتیها موفق خواهند بود. كسبوكارهای سنتی ما برای جلوگیری از شكست كاملشان باید روی آنها سرمایهگذاری كنند. باید بدانید كه بنیانگذار یكی از استارتاپهای موفق فعلی كشور در حوزه نرمافزار چند سال قبل ایده خود را به یكی از اپراتورها پیشنهاد داده بود اما باورش نكردند. مدیر آن اپراتور میگفت این «یكالفبچه» چهكاری میتواند پیش ببرد؟
ما خودمان انجام میدهیم. تمام شد و این جوان خودش كارش را پیش برد و موفق هم شد. دوران كارمندی و نگاه صرفا استخدام برای شغل دیگر تقریبا تمامشده است. خانوادهها باید به فكر اجرای استارتاپهای خودشان باشند. استارتاپ حول نیاز بهوجود میآید و با پشتكار به موفقیت میرسد. بله، احتمال شكست در استارتاپها زیاد است اما وقتی كسی در این مسیر افتاد با پشتكارش سرانجام موفق میشود.
بلافاصله حوزه خدمات مثل تاكسیهای اینترنتی یا سفارش غذا تداعی میشود. میتوانید مثالی از حوزههای جدید فعالیت استارتاپها كه تلاش برای رشد آنها صورت گرفته بزنید؟
نمونهاش حوزه پهپادهای غیرنظامی است. استارتاپهایی كه اكنون در حوزه پهپادهای تجاری یا غیرنظامی در حال بهوجود آمدن در ایران هستند یك نمونه خوب بهحساب میآیند. بازار پهپادهای تجاری در دنیا نزدیك ۱۲۷میلیارد دلار گردش مالی دارد. ما 5/4میلیون دانشجو داریم كه بخشی از آنها در حوزه هواوفضا فعالیت میكنند. همه آنها نمیتوانند در بخشهای پدافندی و نظامی فعال شوند و بخشی از آنها میتوانند از دانش خود در فضای غیرنظامی استفاده كنند. اكنون در كشور میتوانیم در حوزه حملونقل، امنیت شخصی، ترافیك، هواشناسی، كشاورزی و توزیع محصول از این پهپادها استفاده كنیم. شاید باز هم مثل گذشته اكنون هم گروهی به این حرفها بخندند اما این واقعیت آینده است.
یعنی گسترش استارتاپهای حوزه هواوفضا در دستور كار قرا گرفته است؟
ما در حوزه هوایی و فضایی و همچنین پهپادهای تجاری یك كلونی ایجاد كردهایم كه شركتهای دانشبنیان و استارتاپها در آن رشد كنند. همین حالا حدود ۶۰-۷۰ استارتاپ هستند كه محصول قابل ارائه در این حوزه دارند. هم از نظر نیروی انسانی در این حوزه خیلی قدرتمند هستیم و هم خیلی در این رابطه از دنیا عقب نیستیم. فكر میكنم در آینده نزدیك ایران یكی از كشورهایی خواهد بود كه در این زمینه عرضاندام خواهد كرد. نخستین مركز نوآوری پهپادهای تجاری سال گذشته رونمایی شد و امروز استارتاپهای خوبی در این حوزه داریم و در این زمینه به صادرات هم دست پیدا كردیم. میتوانیم بگوییم اكوسیستم استارتاپیایران در خاورمیانه اكنون بالاتر از سیلیكونولی است.
تقابل كسبوكارهای سنتی و كسبوكارهای نوپا در ایران زبانزد است. از تاكسیهای اینترنتی گرفته تا حوزههای دیگر. برای این شركتها یا بنگاههای سنتی توصیهای دارید؟
باید به این كسبوكارها بگوییم سرعت فناوری بسیار بیشتر از تصورشان است. بنگاههای بزرگ اقتصادی كشور كه ما به آنها پیشگامان میگوییم برای باقی ماندن ناچارند روی استارتاپها سرمایهگذاری كنند. جوانها به واسطه دانش و جسارتشان حتما در مقابل سنتیها موفق خواهند بود. كسبوكارهای سنتی ما برای جلوگیری از شكست كاملشان باید روی آنها سرمایهگذاری كنند. باید بدانید كه بنیانگذار یكی از استارتاپهای موفق فعلی كشور در حوزه نرمافزار چند سال قبل ایده خود را به یكی از اپراتورها پیشنهاد داده بود اما باورش نكردند. مدیر آن اپراتور میگفت این «یكالفبچه» چهكاری میتواند پیش ببرد؟ ما خودمان انجام میدهیم. تمام شد و این جوان خودش كارش را پیش برد و موفق هم شد. دوران كارمندی و نگاه صرفا استخدام برای شغل دیگر تقریبا تمامشده است. خانوادهها باید به فكر اجرای استارتاپهای خودشان باشند. استارتاپ حول نیاز بهوجود میآید و با پشتكار به موفقیت میرسد. بله، احتمال شكست در استارتاپها زیاد است اما وقتی كسی در این مسیر افتاد با پشتكارش سرانجام موفق میشود.