چرا «طرز فکر قوی» اساس کارآفرینی موفق است؟

وقتی کسی می خواهد کسب و کاری را راه اندازی کند، فکر می‌کند که این کار باید با ایده و طرح کسب و کاری منحصر به فرد داشته باشد. گرچه اینها عناصر مهمی در کارآفرینی هستند، اما اغلب افراد از ضروری ترین نیاز برای شروع و تداوم مسیر کارآفرینانه شان غافل هستند. این عنصر مهم و حیاتی «ذهنیت و طرز تفکر» آنهاست.

"Idowu Koyenikan" نویسنده و کارآفرین معتقد است: «ذهن صاحب نیرویی قدرتمند برای جذب همه چیزهای خوب و بدی است که با آن همراه می شود ».

اگر حین راه اندازی کسب و کار خود به مانعی برخوردید و احساس کردید که این نشانه ای ست برای تسلیم شدن، به احتمال زیاد در واقعیت نیز با همان مانع برخورد خواهید کرد. اما اگر ذهنیت شما بر پشتکار و رسیدن به موفقیت متمرکز باشد مسیر را بی وقفه ادامه خواهید داد.

بسیاری از کلماتی که در ارتباط با طرز تفکر کارآفرینانه به ذهن خطور می کنند عبارتند از: خوش بینی، عزم و اراده، تلاش بی وقفه و ... . در واقع کارآفرینی می تواند همه ابعاد زندگی ما را تسخیر کند، با هویت ما درهم آمیزد و ما را مجبور به مقابله با درونمان کند. به همین دلیل داشتن یک ذهنیت و طرز فکر قوی، قدرتمندترین گام برای ایجاد هر شرکت موفق است. 

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد

برخی از بهترین شرکت ها به این دلیل شروع به کار کردند که بنیانگذار آن با شکستی تامل برانگیز روبرو شد و بعد از آن فهمید که چیز بهتری در پیش است. هنگامی که «اوپرا» از کارش اخراج شد، او را به عنوان مجری در برنامه گفتگوی تلویزیونی استخدام کردند و این امر باعث موفقیت حرفه ای او شد.

باور به اینکه حتی شکست‌ها و عقب ماندن ها نیز نقش موثری در دستیابی به اهداف دارند، نیازمند برخورداری از یک طرز تفکر قوی و ارزشمند است. اگر به منظور پرورش چنین طرز تفکری به سوی کارآفرینی می روید، پس در برخورد با اولین موانع و شکست‌ها باید متفاوت از قبل عمل کنید.

به عنوان مثال اوپرا و امثال او انتخاب آگاهانه ای برای مدیریت زندگی و مسیر شغلی خود انجام دادند. شاید اخراج شدن و قرار گرفتن در برنامه گفتگوی تلویزیونی انتخاب اوپرا نبود، اما انتخاب‌ها و تصمیم گیری‌های بعد از آن مهمترین اقدام در مسیر موفقیتش بود.

با مرور تمام خاطرات گذشته و وقایع مربوط به داستان زندگی خود، پرورش این طرز تفکر بسیار مهم را تمرین کنید. آیا شما قادر به دیدن و تحلیل چگونگی شکست تان و تولد فرصت‌های دوباره بعد از آن هستید؟ هرچه زودتر این واقعیت را بپذیرید که موانع اجتناب ناپذیر هستند و همیشه نیازمند نگاهی رو به عقب هستید تا اشتباهات را شناسایی و از آنها درس بگیرید. در این صورت می‌توانید ذهنیت انعطاف پذیری برای تسخیر یک حرفه کارآفرینانه موفق داشته باشید. برای این منظور با خود تصور کنید «همه چیز در مقابل اهداف و خواسته های شما قرار دارد و نه در راستای آنها»، همچنین «قرار نیست انچه که برای بدست آوردنش سعی و تلاش می کنید، به راحتی بدست آورید». بنابراین باید انتخاب کنید در مواجهه با هر مانعی قرار است چه واکنشی نشان دهید.

آیا خود را در حصار محدودیت ها محصور کرده اید؟

آیا ترس ها و محدودیت‌هایی دارید که به شما اجازه ترک منطقه امن‌تان را نمی‌دهد؟ اکنون که برای دستیابی به طرز تفکری قوی تلاش می‌کنید، زمان مناسبی است برای بررسی اینکه چه چیزی ممکن است به شما آسیب برساند.

"Balazs W. Kardos"، بنیانگذارطرح "Diamond Life Blueprint"، از اولین اقدام مهمش در مسیر دستیابی به طرز تفکر قوی با این عبارت یاد می کند: «بیرون کشیدن خود از تاریکی و افسردگی».

او می گوید: «بیرون کشیدن خود از تاریکی و افسردگی تلاش درونی زیادی لازم داشت، امروز معتقدم برای رسیدن به جایی که امروز هستم، باید مقاومت خود را ثابت می کردم و دوران مبارزه با افسردگی را پشت سر می گذاشتم. اکنون باور دارم که می توانم علیه هر چیزی پیروز شوم و این تغییری قدرتمند در ذهنیت من بود.»

بیشتر بخوانیم: چرا «طرز فکر» شما در موفقیت‌تان تاثیرگذار است؟
بنابراین خودتان باید محدودیت های ذهنی خود را ارزیابی کنید. اما از آنجا که سفر کارآفرینی اغلب با این محدودیت ها روبرو می شود، بهتر است این محدودیت ها را قبل از شروع و راه اندازی کسب و کارتان ارزیابی کنید. ببینید مربی یا مشاوری وجود دارد که بتواند به شما در از بین بردن محدودیت های ذهنی تان کمک کند یا حتی تیم خلاقی وجود دارد که با همکاری و کمک آنها بتوانید درک بهتری از توانایی ها و چشم اندازهای واقعی خودتان در آینده داشته باشید.

آیا نازک نارنجی هستید؟

«جواب منفی شنیدن» تنها یکی از موانعی است که خواه ناخواه با آن روبرو خواهید شد. می تواند از نوع سی و ششمین «نه» ای باشد که از سوی سرمایه گذار می شنوید، یا شنیدن عبارت «من علاقه و تمایلی به انجام این کار ندارم» از سوی یک خرده فروش یا حتی تجربه یک فرآیند بسیار ناموفق در طراحی نمونه اولیه محصول تان.

بسیاری از ما این داستان را شنیدیم که توماس ادیسون برای اختراع لامپ بیش از 10 هزار بار سعی کرد و با شکست مواجه شد اما به جای اینکه پس از تلاش های ناموفق از هدفش دست بکشد، این عبارت را بیان کرد: «من10 هزار روشی که مفید واقع نشد را شناختم». در واقع شکست ها برای او نه تنها معنای یاس و ناامیدی نداشت بلکه از آنها به عنوان بخش اجتناب ناپذیر فرایند اختراعش یاد می کند.

داستان دیگر که نمونه همان پافشاری و سماجت را شرح می دهد، داستان «جیمز دایسون»، بنیانگذار جاروبرقی های دایسون است. او بیش از 5000 نمونه اولیه را قبل از کامل کردن طرح اصلی شرکت خود امتحان کرد. دایسون امروز نیز یک شرکت پیشرو در صنعت خود است.

بیاید به «نه» فقط به عنوان یک واژه فکر کنید. داستان جرات و جسارت ادیسون و دایسون را بارها و بارها در ذهن تان مرورکنید. اگر به فکر راه اندازی و توسعه کسب و کار خودتان هستید باید بدانید زنجیره طویلی از بله و خیرها را پیش رو دارید و البته در مسیر پرچالشی قدم گذاشتید.

در نهایت، این نکته را به خاطر بسپارید:

ذهنیت و طرز تفکر شما تنها چیزی است که در مسیر کارآفرینی تان می توانید روی آن کنترل داشته باشید. حتی بهترین طرح های کسب و کارها نیز با شرایطی روبرو می شوند که عزم و اراده شما را آزمایش کنند. ابتدا یک ذهنیت انعطاف پذیر ایجاد کنید و بعد از آن فارغ از اینکه روی چه موضوعی تمرکز دارید، طعم موفقیت را خواهید چشید.

مترجم: اکرم دیانی

برگرفته از سایت www.entrepreneur.com