به تازگی موسسه کارآفرینی گوگل از بین 200 شهر در سراسر دنیا به معرفی بالغ بر 50 شرکت منتخب نوپای سال 2015 پرداخته است که در بین آنها نام سایت ایرانی آپارات که بهتر بگوییم شرکت صباایده به عنوان توسعهدهنده و صاحب سایت اشتراکگذاری ویدئویی آپارات از ایران قرار دارد. این موضوع بهانهای شد که تا با محمدجواد شکوریمقدم مدیرعامل صباایده که البته او را بیشتر مدیر سایت آپارات، کلوب و میهنبلاگ میشناسیم به گفتوگو بپردازیم. او طی این گفتوگو به چگونگی کسب موفقیت آپارات در بین استارتآپهای نوپای جهان و از موانع و چالشها بر سر راه استارتآپهای ایرانی میگوید و در آخر نیز به فعالیتهای جدید شرکتش از جمله راه اندازی سرویس جدید فیلیمو اشاره میکند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
آقای شکوریمقدم با توجه به اینکه اخیراً شرکت صباایده به عنوان صاحب و توسعهدهنده سایت آپارات در میان ۵۰ شرکت منتخب نوپای سال ۲۰۱۵ از نگاه موسسه کارآفرینی گوگل قرار گرفته است، میخواهیم بدانیم بر اساس چه ملاکها و معیارهایی آپارات توانست این موفقیت را در بین استارتآپهای جهان کسب کند؟
مقوله استارتآپ در دنیا علاوه بر اینکه مبتنی بر ایده و خلاقیت است به فرهنگ، کار تیمی، چابکی و عملکرد افراد در این عرصه بستگی دارد. هرچقدر استارتآپی مجهز به این عوامل باشد، قطعاً موفقتر عمل خواهد کرد. به همین جهت ما در فعالیتهایمان در زمینه فناوری و توسه سیاسی سعی کردیم که با ایدههای خلاقانه با کار تیمی خدمات مناسبی در محیط مجازی به مخاطبانمان ارائه دهیم. شاید به همین خاطر باشد که سرمایهگذاران خارجی علاقهمند هستند که از فعالیتهای ما در فضای مجازی کشور بیشتر بدانند. آنچه نقطه قوت شرکتهای ایرانی در عرصه تکنولوژی و فناوری محسوب میشود دارا بودن نیروهای انسانی خلاق و متفکر است که میتوانند ایده پرورش دهند و آن را در میدان عمل عملیاتی کنند. این مقوله برای سرمایهگذاران خارجی بسیار مهم و جذاب است. نیروی انسانی خلاق در شرکتهای ایرانی که در عرصه دانشبنیان و استارتآپ کار میکنند به همین جهت مورد توجه هستند. میتوانم بگویم یکی از دلایل موفقیت شرکت صباایده در بین استارتآپهای نوپا در دنیا داشتن نیرویهای خلاق و ایدهمحور است.
به نظر شما قرار گرفتن یک شرکت ایرانی در جمع 50 استارتآپ دنیا چقدر میتواند باعث شود که نگاهها نسبت به فعالیتهای استارتآپها در کشور تغییر کند و بیشتر به آنها در جهت رشد و پویاییشان میدان داده شود؟ با این حال در ایران این انتظار وجود دارد که دولت حمایت و سرمایهگذاری در این بخش را انجام دهد و به نسبت جهان، سرمایهگذاران بخش خصوصی کمتر وارد این عرصه شدهاند.
من شخصاً، کاملاً مخالف این ادعا هستم که میگویند دولت یا حاکمیت از استارتآپها باید حمایت مالی کند. آنچه بیش از همه مورد نیاز استارتآپهاست فراهم کردن فضایی است که آنها بتوانند آزادانه فعالیت کنند. نباید استارتآپها محدود شوند اما متاسفانه در کشورمان قوانین و مقرراتی وجود دارد و فضا برای فعالیتهای نوآورانه استارتآپها چندان مهیا نیست. یعنی شما برای هر اقدام جدید و نوآورانهای باید مجوز بگیرید و از سد قوانین بسیاری باید عبور کنید تا بتوانید سرویس و خدماتی را ارائه کنید. معتقدم دولت در جهت رشد و حمایت از استارتآپها به جای قانونگذاری بهتر است قانونزدایی یا مقرراتزدایی کند. این مشکل در کشور ما به شدت دیده میشود در حالی که در دنیا اینگونه نیست و شاید یکی از دلایلی که باعث شده تا استارتآپی ایرانی در این عرصه در جهان کمتر شناخته شود وجود مقررات و قوانین دست و پا گیر است. به این نکته توجه داشته باشیم؛ در کشور ما، استارتآپها تلاش میکنند تا روی کسب و کارهای قدیمی یک فضای جدید را پیادهسازی کنند. به همین خاطر در این مسیر با مشکل مواجه میشوند چرا که قوانین قدیمی نمیتواند همپای ایدههای خلاقانه در محیط استارتآپی حرکت کند. لذا انتظار داریم دولت در این زمینه ورود کند و تناقضها یا تضاد قوانین و مقررات مربوطه در این عرصه را از بین ببرد.
شما توضیح دادید که دولت باید در این عرصه از هر نوع حمایت مالی ممانعت کند و باید بخش خصوصی وارد این فضا شود. با این اوصاف، چه مکانیسمی باید پیاده شود که بخش خصوصی بتواند ایدههای نوآورانه خود را اجرایی یا تجاریسازی کند؟
بازهم تاکید دارم دولت وظیفه تسهیل در مقررات و برداشتن موانع را دارد و بسیار مناسب است که از این طریق از استارتآپها حمایت کند. مدیریت و تفکر بخش خصوصی با مدیریت و تفکر دولتی بسیار متفاوت است. به همین جهت مدیریت بخش خصوصی با جنس فعالیت استارتآپها بیشتر همخوانی دارد چرا که دائماً دنبال پویایی و رشد است. در حالی که مدیریت دولتی آرام حرکت میکند و اصولاً قوانین دست و پاگیر مانع از رشد سریع فعالیتها میشود. با ساختار دولتی نمیتوانیم انتظار سرمایهگذار حرفهای در این عرصه را داشته باشیم. البته تلاش دوستان در بخش دولتی در عرصه فناوری کشور قابل تقدیر است اما یک معاونت علمی و فناوری در دولت چقدر توانایی دارد که تمام استارتآپها را مورد حمایت خود قرار دهد؟
با این اوصاف در این فضا که محدودیتها بر سر راه استارتآپها در کشور وجود دارد این شرکتها چقدر میتوانند موفق باشند و در کسب و کار خود بدرخشند؟ به نظر شما در شرایط فعلی استارتآپهای ایرانی چگونه میتوانند در سطح جهانی رقابت داشته باشند؟
معتقدم استارتآپ خودش مسیر موفقیتش را پیدا میکند. ببینید مثلاً وقتی شما یک دانه را میکارید و آن را در یک فضای آماده و خاک پربار قرار میدهید، زمینه رشد او را فراهم کردهاید و مابقی کار بر عهده خودش است. در اینجا هم وقتی دولت فضای مناسب را فراهم میکند یعنی به نحوی همان دانه را کاشته است و رشد با خود دانه یعنی استارتآپ است. نباید از این نکته غافل بمانیم که بالاخره نسبت به شرکتهای مشابهمان در سطح دنیا فاصله داریم. ولی در عین حال این موضوع را مد نظر قرار میدهیم که با اتکا بر نیروی جوان خلاق کشورمان میتوانیم انگیزهها را پرورش دهیم و شاهد به ثمر نشستن این دانه پربرکت در اقتصاد کشورمان باشیم. به هر حال استارتآپها به نوعی کسب و کارهای مردمی در دنیای مدرن هستند و دولت هم باید زمینه مساعد برای رشد و نمو آنها را فراهم کند. برخورد امنیتی در این فضا تنها باعث عقبماندگی ما از دنیا میشود. به هر حال در این فضا ممکن است مخاطراتی وجود داشته باشد اما نباید مانع رشد این عرصه شویم. بنابراین این فضا به مدیریت نیاز دارد که اینجا نقش دولت پررنگ میشود. در دنیای امروز استارتآپ خاموششدنی نیست. دقیقاً مانند این است که بگویید کسب و کار خاموش شود. مگر میشود کسب و کار را خاموش کرد؟ استارتآپ که یک مفهوم جدید و تازه نیست. استارتآپ مدل جدید کسب و کار در دنیای مدرن است. فرقی بین راهاندازی یک کارخانه کفش با راهاندازی یک استارتآپ وجود ندارد و هر دو برای جامعه مفید و ضروری هستند. اگر عدهای امروز مخالف استارتآپها در کشور هستند و به نظر من ریشه آن به اختلاف سلیقه جدی یک نسل با نسل دیگر برمیگردد (البته منظور من یک نسل فکری است و نه نسل سنی). به نظرم دولت میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد و زمینه تعامل را بین صاحبان کسب و کار در عرصه استارتآپ و مخالفان این عرصه درست کند. با وجود تمامی این ناملایمات بر این باورم که سنگاندازیها در مسیر استارتآپها هیچ تاثیری ندارد و بهتر است که افراد مخالف و موافق بنشینند و با هم صحبت کنند. یعنی چقدر خوب است که اختلافنظرها را مطرح ساخته و با تعامل متقابل سعی در حل آن داشته باشیم. چون بالاخره جوانان شاغل در اینگونه شرکتها متعلق به همین مرز و بوماند و فکر و کارشان متعلق به همین فرهنگ ایرانی و اسلامی است. اگر هم اشتباهی میکنند تنها راهحل آن مذاکره و تعامل طرفین است. بگذارید نکته دیگری را هم مطرح کنم و آن این است که تا آنجا که من اطلاع دارم در ایالات متحده بخش جدی از زیرساختها هم توسط بخش خصوصی ایجاد، اداره، مدیریت و پشتیبانی میشود.
حالا دوباره برگردیم به فعالیتهای شرکت صباایده. با توجه به موفقیتهای اخیر آپارات، جایگاه شما در بین نمونههای ایرانی چقدر ارتقا یافته است؟
سطح توقع همه اعضای تیم ما خیلی بالاست. قطعاً دامنه هدف ما به ایران محدود نمیشود. افق توسعه آپارات و سایر سرویسهای ما در صباایده بسیار بزرگتر از این است که میبینید. شاید در بسیاری از ابزارها و سرویسهایی که شما نام میبرید فکر کنید قوی هستیم ولی ما میگوییم نه. ولی بالاخره شاید در بین سرویسدهندههای داخلی کنونی که توانستهاند حرفی برای گفتن در داخل کشور داشته باشند یا یک اعتبار بینالمللی برای ایران کسب کرده باشند، بشود روی ما حساب باز کرد. اما همانطور که گفتم نسبت به افق طرحشده، هنوز راه خیلی درازی در پیش است. برنامههای ما بسیار بزرگتر از آن چیزهایی است که در شرایط فعلی دیده میشود.