اینکه شرکتها بر ساختن آینده موردنظرشان تمرکز کنند، موضوع بسیار مهمی است. شرکتها باید با تمام قدرتشان کسبوکار را آغاز و نوآوریهای فزاینده را تقویت کنند. همچنین لازم است از ریسکپذیری معقولی برخوردار باشند. در این مطلب استرووالدر، مبدع مدل کسبوکار و بوم ارزش پیشنهادی، سه حوزه مهم را در همین راستا شرح میدهد.
سه حوزه حیاتی وجود دارد که هر شرکتی برای تداوم حیاتش باید در نظر بگیرد:
۱.شرکتها باید ساختار سازمانی را ایجاد کنند که اهرم نوآوری در آن ساختار، قدرتی همچون دیگر عوامل کسبوکار داشته باشد.
۲. این اهرم نوآورانه نیاز به فرهنگ، فرآیندها، مهارتها، معیارها و انگیزههایی برای کشف مدلهای کسبوکار بالقوه، جدید و گزارههای ارزشمند دارد.
۳. شرکتها باید مدیریت بهتری در پرتفوی موجود داشته باشند و توانمندیشان را در شناسایی فرصتهای جدید افزایش دهند.
در ادامه هر حوزه را با دقت بیشتری بررسی کرده و دلیل اهمیت آنان را در شرکتهای امروزی جویا میشویم:
1.هر سازمانی به رییس کارآفرین نیاز دارد:
شرکتهایی که به رشد واقعی نوآوری نیاز دارند، باید اقدامات رهبری را در سازمان با قدرتی واقعی انجام دهند. شکل زیر نمودار سازمانی کاملاً جدیدی متشکل از کارکنان و مهارتها را نشان میدهد که توسط رییس کارآفرین رهبری میشود.
این امر موفقیت شرکتها و مدیران اجرایی را در پیدا کردن مدل کسبوکار موفق و بهبود آن در طول زمان ممکن میسازد. درواقع آنها به این دلیل موفق هستند که توانستهاند مدل کسبوکار موجود را در طول زمان بهبود بخشند. با این حال، برای دستیابی به رشد چشمگیر و پایدار در قرن 21، شرکتها باید فراتر از بهبود مدل کسبوکار موجود عمل کنند.
بیش از یک دهه پیش، برخی از صاحبنظران توضیح دادند که چرا شرکتها باید به توان دوسویه (اجرای مدلهای کسبوکار موجود در هنگام ایجاد مدل کسبوکاری جدید) توجه کنند با این حال، به رغم مواجهشدن با تخریب مداوم مدل کسبوکارهای فعلی، تنها چند شرکت (مانند آمازون) دارای استراتژیهای کاملاً جامع هستند که بهطور همزمان براجرای اصول جهانی، عملکرد اجرایی و نوآوری استراتژیک تمرکز میکنند.
شرکتهای محدودی هستند که توانستهاند با ایجاد تغییرات سریع در کانالهای توزیع، نحوه جمعآوری مشتری، قیمتگذاری، تکنولوژی و ...، مدلهای کسبوکار جدیدی را ایجاد کنند. آمازون، نت فلیکس، وب سرویس و ... شرکتهایی هستند که همچنان مدل کسبوکار موجودشان را اجرا میکنند و با توسعه بخشهای کوچکتر، تمایز ایجاد میکنند.
استرووالدر معتقد است که مدلهای کسبوکار و ارزش پیشنهادی میتوانند مثل ماست در یخچال منقضی شوند. واقعیت این است که مدلهای کسب و کار سریعتر از همیشه پیش میروند. این احتمال وجود دارد که مدیر اجرایی، مدل کسبوکار را از طریق اختیارات خود تغییر دهد. شما باید آینده کسبوکارتان را بسازید که آن هم مستلزم بهبود مداوم و سیستماتیک مدلهای جدید کسبوکارتان است. شما نه تنها باید سعی کنید مدل کسبوکارتان را در سطح کلاس جهانی اجرا کنید و بهبود بخشید، بلکه باید در همین سطح در فکر جستجو و اختراع مدلهای کسبوکار جدیدی برای آینده باشید.
|
«شما باید آینده کسبوکارتان را بسازید که آن هم مستلزم بهبود مداوم و سیستماتیک مدلهای جدید کسبوکارتان است.» |
|
2.فرهنگ نوآوری: معیارها، مهارتها، فرایندها و انگیزههای متفاوت:
اگرچه ایجاد فرهنگ نوآوری برای دستیابی به اهداف دشوار است، اما شرکتها میتوانند فرهنگ نوآورانه را طراحی کرده و موتورهای رشد جدیدی ایجاد کنند. این نوع از فرهنگ، خطر تجربی را کاهش داده و بازگشت سرمایه در بخش تحقیق و توسعه را بهبود میدهد. برای اینکه اتفاق بیفتد، باید بدانید که فرهنگ نوآوری نیازمند مهارتها، فرآیندها و انگیزههای بسیار متفاوت از فرهنگ معمول سازمانها است.
در مورد تأثیر رهبری، فرهنگ و فرآیندها در طراحی سازمانتان فکر کنید. از تیمتان بپرسید: چه چیزی موجب بروز رفتار یا تأثیرگذاری بر رفتارمان میشود؟ شما به عنوان رهبر نظرتان در مورد فعال کردن این رفتارها چیست؟ چگونه افراد برای رفتارهایشان پاداش میگیرند؟ قوانین ناخوانده چیست؟ این مقوله میتواند نیازمند طرح کسبوکار باشد. نکته مهم این است که بدانید آیا منابع آموزشی یا دانش کافی برای طراحی فرهنگ موردنظرتان وجود دارد یا خیر. همین موضوعات است که شرکتتان را چابک میکند.
مثال دیگر: رهبر سازمان میتواند تمام بخشهای شرکت را به گونهای تحت حمایتش قرار دهد که برای کارآفرینانی که مسئول مدیریت و جستجوی گزارههای ارزشی و مدلهای کسبوکار جدید هستند، مشروعیت، قدرت، دادهها و منابع موردنیاز فراهم شود. با حمایت از روشهایی مانند تفکر طراحی و یا ابزارهایی مانند بوم کسبوکار و بوم ارزش پیشنهادی، رهبری میتواند روند مناسب را شناسایی کند و مهارتهایی را برای طراحی تیم، اجرا و مدیریت تجربیات، توسعه دهد.
تحقیق و توسعه سنتی همان چیزی است که سازمانهای بزرگ برای مقابله با تخریب، از آن استفاده میکنند؛ اما همانطور که پیشتر اشاره کردیم، ایجاد محصولات و فناوریهای جدید، شرکت را از تخریب حاصل از نوآوریهای نوظهور مصون نمیدارد. به بزرگترین شرکتهای اطرافتان نگاه کنید، فکر میکنید که چقدر در تحقیق و توسعه هزینه میکنند؟ چقدر از این پول برای به دست آوردن گزارههای ارزشمند یا مدلهای کسبوکار جدید استفاده میشود و با روش درستی به بازار عرضه میشود؟ احتمالاً خیلی کم و یا هیچکدام.
در حقیقت، نوآوری خوب، لزوماً نباید به محصول یا فناوری مرتبط شود، اگر نوآوری بتواند در گزاره ارزش مشتریان یا حتی در مدل کسبوکارتان تأثیر بگذارد، فرهنگ نوآورانهتان آغاز شده است.
3.مدیریت پرتفولیوی بالغ و کسبوکارهای در حال ظهور:
در نهایت، شرکتها نیاز به رویکردی جدید و یکپارچه برای مدیریت پویای پرتفولیو (نمونه کارها) در شرکتهای درحالتوسعه و نوظهور دارند. آنها باید تا زمانی که ممکن است از مدلهای کسبوکار مبتنی بر تخریب خلاق حمایت کنند، درحالیکه همزمان، مدلهای کسبوکار آیندهشان را پرورش میدهند.
هر پرتفولیو با نگاهی به مدیریت و بهبود کسبوکار کنونیتان ایجاد میشود. در اینجا به ارزیابی دو حوزه مهم میپردازیم:
- سودآوری: چه مقدار سود از مدلهای موجود کسبوکار تولید میشود؟
- ریسک: مدل کسبوکارتان چگونه محافظت میشود و احتمال وقوع اختلال از طریق ریسک چقدر است؟ مدلهای کسبوکاری که در معرض خطر قرار دارند ممکن است بسیار پایدار باشند، اما تمایل به تغییرات تکنولوژی، بازار یا تغییرات قانونی دارند.
راه اندازی شرکتهایی شکستناپذیر با ویژگیهایی که در بالا ذکر شد، کمک میکند تا شرکتها سرمایه را بهتر جذب کنند و کارکنانی را با مهارتهای مناسب در موقعیت مناسب قرار دهند. البته تحقق این امر منوط به سرمایهگذاری شما در ایدههای جدید و قاعدتاً پرخطرتر است. حقیقت این است که هرگز زمان مناسب برای شروع وجود نخواهد داشت. اگر نمیخواهید مانند کداک، نوکیا یا بلکبری به پایان برسید، باید همین امروز شروع کنید.
مترجم: مارال مختارزاده (کارشناس ارشد کارآفرینی)
برگرفته از سایت blog.strategyzer.com